خب موضوع اینه که اگه با 45 تا گلوله هم بدن یارو تکه تکه بشه، با مسلسل حتی، بازم اگه طرف سرش رو برگردوند به سمت دوستش و خواست یه چیزی بگه و صدای آمبولانس هم از دوردست به گوش رسید، تماشاچی محترم، که همواره به دنبال بارقهی امید بر سر و تن میزنه، فورا امیدوار میشه که شاید قهرمانم زنده بمونه
و تا بیمارستان / اتاق احیا و شک و اقای دکتر که با سر به زمین دوخته بیرون میاد و همراهی که با سر میره تو دیوار دست از سر صحنه و مخاطب و اعصاب و روان بیننده بر نمی دارد !
14 comments:
فوقالعاده
آفرین. یادِ سکانسِ آخرِ صورتزخمی افتادم
(مینیاتوردُلوکسِ سابق)
حالا اگر نیروی دشمن باشه با یه مشت هم میفته میمره ها.بیننده رو نمی دونم چی فرض می کنن بعضی ها
این حرفا چیه رفیق
امیدوارم زود خوب شی
طاقت بیار رفیق / داریم میرسیم
می خونمت
خب موضوع اینه که اگه با 45 تا گلوله هم بدن یارو تکه تکه بشه، با مسلسل حتی، بازم اگه طرف سرش رو برگردوند به سمت دوستش و خواست یه چیزی بگه و صدای آمبولانس هم از دوردست به گوش رسید، تماشاچی محترم، که همواره به دنبال بارقهی امید بر سر و تن میزنه، فورا امیدوار میشه که شاید قهرمانم زنده بمونه
Hum ,
Inja che khob shode !
_
Rajebe chizi ke porsidi :
Are ..
Dorost e ..
آقا کامنت ات دو هزار امتیاز بود خودش
،
@ زکریا :
اگه به این زودیا خوب شدم باشه
و تا بیمارستان / اتاق احیا و شک و اقای دکتر که با سر به زمین دوخته بیرون میاد و همراهی که با سر میره تو دیوار دست از سر صحنه و مخاطب و اعصاب و روان بیننده بر نمی دارد !
کارگردان لطیفی بود
Hum ,
Shaiadam hast ..
In rooza nemidonam !
-
Mersi az tavajohet . :)
خوشحالم که خوشت اومده
: )
این محشر بود
دمت گرم
خیلی خوب
Post a Comment