by Universal Emptiness



"یعنی کی می تونه باشه این موقع شب ؟ "

بعد ما هممون یهو زدیم زیر خنده .

Posted in | 5 Comments »

5 comments:

حوا said...

در دنیای کوتوله های پشمالو ما دردهای توی استخوانمان را پوشاندیم. ما بسیار زشت بودیم و هنوز گریه کردن می دانستیم
:)

حوا said...

در دنیای کوتوله های پشمالو ما دردهای توی استخوانمان را پوشاندیم. ما بسیار زشت بودیم و هنوز گریه کردن می دانستیم
:)

حوا said...

در دنیای کوتوله های پشمالو ما دردهای توی استخوانمان را پوشاندیم. ما بسیار زشت بودیم و هنوز گریه کردن می دانستیم
:)

حوا said...

در دنیای کوتوله های پشمالو ما دردهای توی استخوانمان را پوشاندیم. ما بسیار زشت بودیم و هنوز گریه کردن می دانستیم
:)

bitars said...

دختر همسایه بغلی بود