عینک افتابی اش رو که می زد دیگه خدا رو بنده نبود .
by Universal Emptiness
از گوشه گوشه ی بدنش عضله زده بود بیرون ،
شبا قبل ازخواب عضله هاش رو می شمرد تا خوابش ببره .
اما اینی که می خوام بهتون بگم از اون جایی شروع میشه که پیراهنِ تنگش رو می پوشید که بیاد توی خیابون ...
Posted in |
5 Comments »
by Universal Emptiness
ASL
همین سه حرف به ظاهر بی اهمیت بسیاری از رازهای طرف را اشکار می کند ،
انتخاب با شماست .
Posted in |
10 Comments »
by Universal Emptiness
اوایل هدفش فقط برنزه کردن بود ،
ولی الان دیگه وارد یه رقابت حیثیتی شده بود و روز به روز تیره تر می شد .
Posted in |
1 Comment »
by Universal Emptiness
شکیلا و هایده هیچ گاه نخواهند فهمید که در زندگی رانندگان تاکسی چه انقلابی کردند .
Posted in |
4 Comments »
Subscribe to:
Posts (Atom)