by Universal Emptiness



عینک افتابی اش رو که می زد دیگه خدا رو بنده نبود .

Posted in | 7 Comments »
by Universal Emptiness



از گوشه گوشه ی بدنش عضله زده بود بیرون ،

شبا قبل ازخواب عضله هاش رو می شمرد تا خوابش ببره .

اما اینی که می خوام بهتون بگم از اون جایی شروع میشه که پیراهنِ تنگش رو می پوشید که بیاد توی خیابون ...

Posted in | 5 Comments »
by Universal Emptiness


ASL

همین سه حرف به ظاهر بی اهمیت بسیاری از رازهای طرف را اشکار می کند ،

انتخاب با شماست .

Posted in | 10 Comments »
by Universal Emptiness



اوایل هدفش فقط برنزه کردن بود ،

ولی الان دیگه وارد یه رقابت حیثیتی شده بود و روز به روز تیره تر می شد .

Posted in | 1 Comment »
by Universal Emptiness



شکیلا و هایده هیچ گاه نخواهند فهمید که در زندگی رانندگان تاکسی چه انقلابی کردند .

Posted in | 4 Comments »